طراحی کاراکتر
دقت کردهاید که شخصیت بعضی از تبلیغات تا سالها دست از سرمان برنمیدارند؟ نه اینکه آنها اصراری داشته باشند، ماجرا از این قرار است که آن قدر دقیق، جذاب، باحال و تودِلبرو طراحی شدهاند که اگر بخواهیم هم نمیتوانیم فراموششان کنیم. مثلا حتما شما هم آن دوست عزیزی که اجازه نمیداد لامپهای اضافی را روشن بگذاریم به خاطر دارید. کاراکترهای تبلیغات خیلی اثرگذارند. البته اگر راه و چاه طراحیشان را بلد باشید و نمونهای درست و درمان خلق کرده باشید. ماجرا فقط کشیدن یک حیوان یا انسان و جان دادن به آن نیست. خیلی چیزها لازم است تا آن شخصیتی که برای یک برند میسازید، باحال و جذاب از کار دربیاید. باور کنید اینها همه حساب و کتاب دارد و برندهای معروف دنیا یا به قول امروزیها شاخ جهان، الکی و از روی مثلا عشق و علاقهای که به یک حیوان دارند، به سراغ انتخاب آن برای کاراکتر تبلیغاتیشان نمیروند.
ابعاد مختلف طراحی کاراکتر
هیچ چیزی در دنیای تبلیغات بیحساب و کتاب موفق نمیشود. اگر بناست که کاراکتری طراحی شود باید قبل از هر چیزی برند را خوب بشناسید. مثلا مگر میشود که کسی را نشناسید و برایش هدیه بخرید؟ خب اگر برند را نشناسید هم نمیدانید که چه کاراکتری را به آن تقدیم کنید. حالا بعضیها معتقدند که مثلا همه خانمها از طلا خوششان میآید. این دسته دوستان همانهایی هستند که فکر میکنند چون مثلا خرگوش، حیوانی گوگولی است، استفاده از آن در طراحی کاراکتر هر محصولی جواب میدهد. دیگر برایشان فرق نمیکند که قرار است خرگوش گوگولی از لوازم خودرو صحبت کند یا یک بسته ماست پاستوریزه. ماجرا از این قرار است که نه همه خانمها طلا دوست دارند و نه خرگوش برای همه بامزه و گوگولی است.
واقعیت این است که دنیای طراحی کاراکترها برای هر برندی، یک دنیا تخصص و تحقیق میخواهد. باید برند را مثل کف دستتان بشناسید. الکی نیست که شما طرحی بزنید و شخصیتی خلق کنید و بعد هم انتظار داشته باشید که همه عاشقش شوند. مثلا باید بدانید که برندتان در کدام مرحله از عمر عزیزش قرار دارد، مشتریانتان چه کسانی هستند و قرار است چه تاثیری روی مخاطب بگذارد. همه اینها را که شناختید تازه یک مساله به شدت مهم و حیاتی روبهرویتان ظاهر میشود؛ اضافه کردن جذابیت به شخصیت.
شخصیت یا همان کاراکتر برندتان باید جذاب باشد. اگر جناب پیکاسو و استاد محمود فرشچیان و یکی دو جین دیگر از نقاشان را هم ردیف کنید و بعد از آن طرف کریستوفر نولان و اسپیلبرگ را هم بیاورید تا به شما در طراحی شخصیت کمک کنند اما یادتان برود که شخصیت باید برای مخاطب خاصتان جذاب باشد، هیچ چیزی دستتان را نخواهد گرفت یعنی رشد و موفقیتی در کار نخواهد بود.
جزئیات طراحی کاراکتر
کاراکتر باید جذاب باشد در این که حرفی نیست اما جذابیت چطوری جزئی جداییناپذیر از برند میشود (واج آرایی حرف «ج» را داشتید؟). رنگی که برای شخصیت استفاده میشود، مدل چهرهاش، نمک و حس صورتش و… را باید بشناسید و از قبل در نظر بگیرید بعد به سراغ طراحی بروید. علاوه بر اینها باید در نظر بگیرید که کاراکترتان روی تمام اِلِمانهای تبلیغاتی هم خوب مینشیند یا نه. مثلا برای بیلبورد مناسب است؟ برای روی بستهبندی محصولات چطور؟ روی اتوبوس و وسایل نقلیه میشود از کاراکتر برای تبلیغات استفاده کرد؟ همه اینها حساب و کتاب دارد و باید مورد توجهتان قرار بگیرد. با احترام به همه دوستانی که نقاشی را دوست دارند باید بگوییم که طراحی کاراکتر کار آنها نیست. کار را باید به فردی حرفهای بسپارید. واقعیت این است که دوستداشتن طراحی و احساس کردن اینکه در این زمینه استعداد دارید، اصلا و ابدا باعث نمیشود که بتوانید برای یک برند دست به تولید کاراکتر تبلیغاتی بزنید. خب؟ پس به دنبال حرفهایها باشید تا برایتان کار حرفهای هم ارائه دهند.
در آخر
شاید تعجب کنید اما خیلی از کاراکترهایی که روی بیلبوردها رژه میروند و روی بستهبندی محصولات ایرانی جا خوش کردهاند، کپی هستند. شاید فکر کنید که دیگر دوره دبستان تمام شده و نگاه کردن از روی دست دوستان به پایان رسیده. اما دنیای بزرگترها ظاهرا میلی به دل کندن از کپیکاری و نوشتن از روی دست دوستان ندارد. خلق کاراکتر به نیروهای حرفهای نیاز دارد به تلاش و فکر و خلاقیت نیاز دارد اما نشدنی نیست که بخواهید از روی دست برندهای خارجی کپیکاری کنید. با کمی فکر و تلاش میشود برای برندهای وطنی هم شخصیتهای باحالی تعریف کرد که تا سالها میمانند و همه دوستشان دارند. برای این کار لازم است به تیمی حرفهای اعتماد کنید. مثلا؟ مثلا آذرخش که هم کارش را خوب بلد است و هم از تقلید و کپیکاری متنفر است.